بنظر شما بهترین ماشین در دنیا چه ماشینی است؟ مطمئناً بیدرنگ می گویید مرسدس بنز. احتمال بسیار زیادی می دهم که بسیاری از شما، تا کنون سوار این ماشین نشده اید. یا حتی ممکن است کسی را از نزدیک نمی شناسید که این اتومبیل را داشته باشد. پس چگونه است که شما در حالیکه این ماشین را امتحان نکرده اید اما با یقین می گویید مرسدس بهترین ماشین دنیاست؟
اگر موافق باشید یک مثال بومی تر می زنم. متوجه شده اید وقتی با همسر خود برای خرید بیرون می روید و مثلاً قصد دارید رب گوجه فرنگی بخرید ایشان بر روی یک برند خاص تکیه می کند و اگر در آن فروشگاه، آن نام آشنا دیده نشود حتماً شما را وادار می کند تا برای خرید به فروشگاه دیگری بروید. شما هم که حسابی خسته شده اید به همسر خود می گویید مگر رب مثلاً فلان برند دیگر چه فرق می کند؟!! در حالیکه مطمئن هستید ایشان برندهای مختلف را در این زمینه امتحان نکرده است و مثلاً به این دلیل که خواهرش و یا مادرش از آن رب گوجه استفاده می کنند، وی نیز پافشاری می کند تا از همان برند استفاده کند.
باید قبول کرد نظر دیگران به شدت بر روی ما اثر می گذارد. ما برای اینکه تشخیص دهیم که چه چیزی خوب است نیاز داریم تا نظر دیگران را نیز جویا شویم. دو منبعی که مردم برای دانستن یک موضوع از آن استفاده می کنند، یکی مردم دیگر است و دیگری رسانه ها همچون، تلویزیون و رادیو، روزنامه، مجلات و …
شما هرگز در دنیای امروز فقط به چشم ها و گوش های خود اطمینان نمی کنید. همواره بدنبال منبع سومی میان خود و واقعیت می گردید. اینکه دیگران استفاده از چه محصول و یا خدماتی را ترجیح می دهند برای شما بسیار مهم است. معمولاً نقش این منبع سوم را رسانه ها و یا دوستان، آشنایان، همکاران و سایر مردم خواهند بود.
حالا وقت مطرح کردن این پرسش است که آیا شما همان محصولی را می خرید که بیشترین تبلیغات را در رسانه ها کرده است؟
اگر کمی با خود صادق باشد مطئناً محصولات بسیار در اطرافتان می بینید که لزوماً بودجه قابل توجهی برای تبلیغات خود اختصاص نداده اند. اگر به مطالعه روزنامه می پردازید متوجه می شوید که شما بیشتر به مطالب نوشتاری روزنامه توجه می کنید تا آگهی های تبلیغاتی در آن. شما معمولاً آگهی های تبلیغاتی را کمتر باور می کنید و بیشتر آن را فریب می دانید در حالیکه اگر یک مقاله مثلاً راجع به تاثیرات قهوه بر روی سلامتی بخوانید، به مصرف بیشتر قهوه توجه می کنید. کافیست در آن مقاله خاص مثلاً یک برند خاص از قهوه در ایران بعنوان بهترین و یا یک قهوه ارگانیک با ظرافت خاص معرفی شود. من مطمئن هستم از فردای آن روز شهر را برای پیدا کردن آن برند خاص قهوه، زیر پا می گذارید. اما اگر آن برند قهوه از یک آگهی تمام صفحه تبلیغاتی در آن روزنامه استفاده می کرد به هیچ عنوان چنین اثری را بدنبال نداشت. مردم آگهی های تبلیغاتی را یک سویه و فریب کارانه می پندارند در حالیکه نوشته های مقالات را براحتی باور می کنند.
من جدیداً در ایران با تبلیغ یکی از شرکت های تولید آب میوه روبرو شده ام که می گوید آب میوه های ما، از میوه های ارگانیک درست می شوند. آیا شما با این تبلیغ موافق هستید؟ آیا بنظر شما با این حجم از تولیدات در روز می توان تمام آب میوه های تولیدی این شرکت را از میوه های طبیعی تولید کرد؟!
پس با من هم عقیده اید که بسیار از تبلیغات بنظر ما دروغ بنظر می رسند اما کمتر پیش آمده است که مقاله ای را بخوانیم و مطالب آن را باور نکنیم.
نتیجه گیری که می توان گرفت این است که تنها با استفاده از روابط عمومی (اطلاع رسانی) است که می توانیم یک نام تجاری را تثبیت کنیم و از تبلیغات می بایست بیشتر برای یادآوری استفاده کرد. من جایگاه روابط عمومی را در خلق یک برند، یک جایگاه محوری می دانم.
منبع : دکتر پول