میکلانژ در جمله ای زیبا بیان می کند: « خطر بزرگ تر برای بیشتر ما این نیست که هدف خیلی بزرگی را در نظر بگیریم و موفق عمل نکنیم، خطر بزرگتر این است که هدف خود را خیلی پایین انتخاب کنیم و به آن برسیم »
تجربه نشان داده است که بسیاری از شرکتها در شرایط بحران و رکود اقتصادی نوآوری هایی به خرج داده اند که نه فقط آنها را از آن بحران نجات داده بلکه برای چند دهه رشد مداوم سوددهی را برای انها به ارمغان آورده است. در حقیقت بنظر می رسد که تنش، اضطراب و استرس و فشار روانی، روش هایی طبیعی هستند که انسان را وادار به پیدا کردن راهی نو برای رسیدن به آرامش می کند. این شرایط در انسان نیرویی بوجود می آورد که جادو می کند.
شخصا امیدوارم که امسال سالی پربرکت برای تجارت در کشور عزیزمان ایران باشد چرا که این فشارها باعث خواهد شد جوانان خلاق دست به نوآوری زده و تجارت های نویی را بوجود آورند. دلیل حرف من هم این است که روزانه ایمیل های زیادی را درمورد تصمیم به تغییر اساسی در کسب و کارها از سوی صاحبانشان را دریافت می کنم.
نوآوری اغلب با اختراع اشتباه گرفته می شود. هر دو مفهوم مکمل یکدیگرند اما با هم تفاوت دارند. اختراع به معنی طراحی، بوجود آوردن و ساخت محصولات جدید است و نوآوری با ایده های خلاقانه آغاز می شود که در نهایت به اختراع ها، خدمات و … تبدیل می شوند. همه نمی توانند مخترع باشند ولی همه می توانند نوآور باشند.
در این کتاب و مقاله سعی شده است که اصولی از استیو جابز را آشکار سازیم که وی را بسوی خلق ایده های بی حد و مرز سوق داده است که در نهایت جهان را دگرگون ساخت.
تنها سه درصد از مردم خود را متعهد به طراحی زندگی رویایی خود می کنند. بیشتر مردم وقت خود را طرف برنامه ریزی برای انجام امور روزمره خود می کنند تا اینکه برنامه ریزی برای آینده خود.
من اعتقاد دارم که تکرار تجارب استیو جابز در کسب و کار و زندگی شما امکان پذیر است چرا که او نیز همانند ما یک انسان است. اگر بخوبی ۷ اصلی که او اعتقاد داشت را درک کنیم به همان موفقیت های او می رسیم.
اصل اول: کاری را انجام دهید که دقیقا عاشق آن هستید.
بسیاری از ما در روز کارهایی انجام می دهیم که هیچ علاقه ای به آن نداریم و صرفا برای گذران زندگی به آنها تن داده ایم.
اصل دوم: در این دنیا اثری ماندگار از خود بر جای بگذارید.
کاری کنید که منحصر به شما باشد و شما خود آن را خلق کرده اید و اثر آن در دنیا دیده می شود.
اصل سوم: مغز خود را بکار بیاندازید.
نوآوری بدون خلاقیت وجود ندارد.
اصل چهارم: رویاهایتان را بفروشید و نه محصولتان را.
برای جابز کسانی که محصولات اپل را خریداری می کنند مشتری نیستند بلکه افرادی هستند که رویا دارند و بلند پروازند.
اصل پنجم: به هزار چیز نه بگویید.
محصولات و خدماتی با کاربردی بسیار ساده تولید کنید. مشتریان باید براحتی از محصولات و خدماتتان استفاده کنند.
اصل ششم: تجربه های عالی را خلق کنید.
محصولات و خدمات شما باید ارتباطی عمیق با مشتریانتان برقرار کنند.
اصل هفتم: پیغام خود را از بر باشید.
شما باید بتوانید محصولات و خدماتتان را بگونه ای هنرمندانه به مردم معرفی نمایید و آنها را به استفاده از آنها تحریک کنید.
منبع : دکتر پول