نگاهی به زندگی اقوام و آشنایان و یا تجربیات زندگی شخصی ما نشان میدهد که اتکاء تنها به کار و فعالیت برای تامین مایحتاج یک خانواده نمی تواند در درازمدت اطمینان بخش باشد. بنابراین چه راه های دیگری میتوان برای ایجاد اطمینان بیشتر به کار برد؟ از دیدگاه مدیریت جامعه ایجاد صنعت بیمه در ابعاد مختلف آن مانند بیمه بازنشستگی، بیکاری، بیماری، حوادث و امثال آن راهی است تا به خانوارها کمک میکند در مواجهه با شوک های مختلف اقتصادی و طبیعی تا حدودی محفوظ مانده و دچار آسیب کمتری شوند. ولی آیا داشتن یک شغل حتی مطمئن و انواع بیمه های ضروری کفایت میکند؟ پاسخ روشن است، خیر! برای اینکه عموما پوشش بیمه ها محدود بوده و در مواجهه با شوک های بزرگ و یا فراگیر اجتماعی ناکارآمد است و دوما افزایش فزآینده هزینههای یک خانوار در صورتی که چاره ای برای آن اندیشیده نشود در آینده ای نه چندان دور بر درآمدها پیش گرفته و خانواده را در قهقرای کسری درآمد و افزایش بدهی و فقر فرو میبرد. بنابراین تنها راه کار برای دوری از این مسئله تنوع بخش به منابع درآمدی و بهترین عامل برای تنوع بخشی به منابع درآمدی، پس انداز و سرمایه گذاری است. اما پسانداز چگونه ایجاد میشود؟
همانگونه که گفتیم هر خانواری فارغ از میزان درآمد، دارای یک حداقل مصارفی است، اگر خانوار دارای هیچ درآمدی نباشد به طور طبیعی و ماهیانه به اندازه مصارف حداقلی بدهکار خواهد شد. بنابراین در صورت کسب درآمد تا زمان تامین حداقل مصارف ( که پرداخت اقساط بدهی های قبلی نیز در آن دیده شده است) امکان پس انداز وجود نخواهد داشت، ولی با افزایش درآمد و کنترل مصارف کم کم خانوار میتواند بخشی از درآمد خود را پسانداز نماید. در این مرحله است که سوال اساسی مطرح میگردد و آن این است که یک خانوار پسانداز خود را چگونه باید سرمایهگذاری و تبدیل به منابع درآمدی نماید؟ پاسخ به این سوال بسیار پیچیده و بسته به شرایط افراد از لحاظ دانش و تجربه و مهمتر از آن میزان ریسک پذیری افراد و همچنین شرایط مکانی و زمانی هر جامعه ای متفاوت و متنوع است. با این حال میتوان یک سری اصول کلی در این خصوص برشمرد که رعایت آنها میتواند در مدیریت بهینه پساندازها کمک موثری نماید.
به عنوان حسن ختام بیان یک نکته را مفید میدانم: تلاش و مدیریت بعد از کسب درآمد در برخی مواقع از خود درآمد مهمتر می گردد چرا که در صورت اعمال یک مدیریت صحیح بر منابع حاصل از درآمد ناشی از کار، شما کم کم میتوانید سهم درآمدهای ناشی از سرمایهگذاری های خود را در کل منابع درآمدی افزایش داده و حتی در یک پروسه بیست تا سی ساله به درجه ای از دارایی و مکنت برسید که سهم منابع درآمدی ناشی از کار به رقم کوچکی از مجموعه درآمدهای شما تبدیل شود که در این صورت شما به راحتی میتوانید درخواست بازنشستگی داده و باقی مانده عمر خود را که بسیار محدود و ارزشمند است، صرف مدیریت دارایی ها و همچنین پرداختن به آرزوها و انجام سفرهای تفریحی و فرهنگی نمایید و در واقع میوه زندگی و کار خود در سالهای جوانی را در سنین میان سالی و پس از آن بچینید. شخصا وقتی میبینم که بسیاری از افراد در سنین بسیار بالا همچنان برای لقمه ای نان مجبور هستند ساعت ها کار و تلاش کنند بسیار متاسف میشوم ولی در کنار تمام عوامل اجتماعی و طبیعی که منجر به وقوع چنین پدیده ای در ایران شده است، میتوان از عامل تجربه کم خانوارهای شهری ایرانی در قبال مدیریت درآمدها و پساندازهای خود نیز به عنوان عاملی برای این پدیده نام برد. لذا به نظر میرسد جوانانی که اکنون میتواندد کار وپس انداز نمایند بهتر است موضوع مدیریت پساندازها و تنوع بخشی به منابع درآمدی خود را جدی گرفته و برای تحقق آن تلاش مکفی نمایند.
منبع : drmoneyman.com