شیوه مدیریت اقتصادی خانوادهها، امروزه بخش عمدهای از هویت آنان را تشکیل داده، رونق و شکوفایی اقتصادی، رشد و ترقی خانواده را در پی خواهد داشت.
انتخاب، قلب اقتصاد خانواده
خانواده دوست دارد بهترین نوع غذا را مصرف کند، زیباترین لباسها را برای اعضای خود تهیه کند، در بهترین نقطه شهر و در بهترین منزل زندگی کند، بهترین وسایل و امکانات را در اختیار داشته باشد، بهطور مکرر سفر برود، بهترین آموزشها را برای فرزندان خود فراهم کند و…. واقعیت این است که اگرچه این درخواستها به وسیله همه خانوادهها مطرح میشود اما واضح است که فقط درصد کمی از خانوادهها قادر به تأمین همه این خواستهها هستند. درآمد یک خانواده متوسط فقط میتواند تعداد محدودی از این خواستهها را برآورده کند؛ از اینرو خانواده باید از میان خواستههای خود انتخاب بهعمل آورد. نیاز به انتخاب در تمامی طول و سطوح مختلف زندگی وجود دارد.
حتما بارها پیش خود فکر کردهاید اگر این کالا را بخرم، نمیتوانم بچهها را آخر هفته به رستوران ببرم، اگر مسافرت نوروزی بروم، شهریه کلاس زبان بچهها را نمیتوانم بپردازم، اگر برای خود پالتویی را که دوست دارم بخرم، برای دخترم نمیتوانم پالتو بخرم و… در زندگی روزمره با صدها مورد از این نوع مواجه هستیم که باید تصمیم بگیریم و انتخاب کنیم.
اینکه چه و چه قدر مصرف کنیم، چه کسی کار کند، چند ساعت کار کند، در کجای شهر زندگی کنیم، آپارتمان داشته باشیم با چند اتاق و… پرسشهایی است که هر روز در خانوادهها مطرح است. پاسخ به همه پرسشهای بالا مستلزم تصمیمگیری و انتخاب است و به همین دلیل انتخاب، قلب اقتصاد خانواده است.
چگونگی توزیع منابع برای رسیدن به مطلوبیت
چگونگی توزیع منابع در دسترس خانواده، بین اعضای آن بسیار مهم است. واضح است اگر یکی از اعضای خانواده قسمت بیشتری از درآمد خانواده را بهخود اختصاص دهد، سهم کمتری برای دیگری میماند. در اینجا یک راهحل طلایی برای حل مسئله توزیع مناسب منابع خانواده پیشنهاد میکنیم: لیستی از خواستههای افراد خانواده تهیه کنید. انتخابهای ممکن را بنویسید. انتخابها را آنقدر با هم عوض کنید که به بهترین انتخاب با توجه به درآمدتان دست یابید. توجه کنید که هر خانواده سازمانی است که تولید و توزیع کالا را انجام میدهد، ولی مثل خط تولید یک کارخانه نیست، سیستم جوی دنیا هم نیست بلکه مکانی است که در آن گروهی زندگی، کار و بازی میکنند و عمل هریک بر دیگری اثر میگذارد.
بهترین و اقتصادیترین انتخاب برای خانواده، انتخابی است که بیشترین رضایت خاطر (خشنودی) را برای خانواده به بار آورد. اقتصاددانان به جای رضایت خاطر از یک اصطلاح علمی به اسم مطلوبیت استفاده میکنند. آنها میگویند بهترین انتخاب، انتخابی است که بیشترین مطلوبیت را برای خانواده ایجاد کند.
راهکارهای موفقیت در اقتصاد خانواده
اقتصاد خانواده تنها محدود به خانوادههای مرفه و ثروتمند نیست. این علم برای اقشار کمدرآمد که اتفاقا دخل و خرجشان همخوانی ندارد کاربردهای بیشتری خواهد داشت. از نکات قابل توجه در اقتصاد خانواده این است که افزایش درآمد، به معنی بهبود معاش خانواده نیست بلکه افزایش درآمد افزایش هزینهها را بهدنبال خواهد داشت بلکه مدیریت هزینههاست که هنر گردانندگان اقتصاد خانواده را آشکار میکند. خانوادهها نمیتوانند هنگام مواجهه با کمبود بودجهشان یک متمم بودجه بیاورند و هزینههای اضافی را حذف کنند بنابراین باید قادر باشند هزینهها را مدیریت کنند.
آنچه اقتصاد خانواده را منحصر به فرد میکند وجود ارتباطات درونی بین نقشهای شغلی و خانوادگی است. با این وجود نباید فعالیتهای اقتصاد خانواده را شوخی و سرگرمی دانست بلکه باید با جدیت و برنامهریزی دقیق آنها را پیگیری کرد. این بدان معناست که تمام اعضای خانواده موظفند از سیاستهای اقتصادی خانواده در جهت پیشبرد اهداف آن تبعیت کنند. مدیریت اقتصادی خانواده در شرایط عادی باید براساس میزان درآمدهای هر یک از اعضای خانواده و هزینهها تنظیم شود. همان طور که در خانواده، والدین باید مدیریت عاطفی، روانی و اجتماعی را اعمال کنند، در بحث هزینهکردن و ایجاد تعادل بین دخل و خرج نیز نیاز به مدیریت است.
راهکارهای پیشنهادی برای دوام و قوام اقتصاد خانواده
۱- برنامهریزی برای آینده اقتصاد خانواده
بیشک برنامهریزی برای آینده زندگی در تمامی خانوادهها مطرح است. در بطن یک مدل سیستمی اقتصاد خانواده، خانواده و اقتصاد آن را نمیتوان از هم مجزا کرد، بنابراین زمانی که برای هر یک از آنها برنامهریزی میکنیم، ناگزیریم دیگری را نیز مدنظر قرار دهیم. توجه به نیازهای آتی خانواده و همچنین شناخت فرصتها و تهدیدهای اقتصاد خانواده در این راستا اهمیت دارد. این کار برای تمام اعضای خانواده مفید خواهد بود. میتوان جلسات خانوادگی را روی این موارد متمرکز کرد.
۲- انجام مشاورههای اقتصادی
بعضاً خانوادهها در مدیریت اقتصادی خود از توان لازم برخوردار نیستند و یا اینکه با مسائل و مشکلاتی مواجه میشوند که به تنهایی از عهده آنان بر نمیآیند. امروزه منابع و مراجع بسیاری با موضوع اقتصاد خانواده وجود دارد. برگ برنده، شناخت مرجع شایسته و مراجعه به آن و کسب مشاوره صحیح است. از منابع بالقوه اطلاعات و مشاوره میتوان به دوستان و آشنایان، اقوام، اعضای خانواده، همکاران شغلی و… اشاره کرد.
۳- افزایش سطح دانش اقتصادی خانواده
ابتداییترین مرجع برای افزایش سطح دانش و آگاهی و به روزماندن، کتابها و نشریات است. ارائه آموزشهای لازم به فرزندان و ارتقای سطح عمومی دانش اقتصادی خانواده میتواند زمینه خوبی برای تصمیمگیریهای صحیح اقتصادی باشد.
۴- روحیه همکاری بین اعضای خانواده
تعامل مناسب بین اعضای خانواده و همچنین اولویتبندی نیازهای اقتصادی سبب تقویت و سلامت اقتصاد خانواده میشود.
جایگاه فرزندان در اقتصاد خانواده
نقش کودکان و فرزندان بهعنوان یکی از مصرفکنندگان عمده در خانوادهها از یک سو و همچنین جایگاه آنان در آتیه اقتصاد خانوادهها از سوی دیگر لزوم توجه به آموزش صحیح و هدایت آنان را ایجاب میکند. با رهبری صحیح و بهجا در اقتصاد خانواده، خصوصیات جمعگرایی، صداقت، دلسوزی، صرفهجویی، مسئولیتپذیری و دیگر خصوصیات مثبت رشد و پرورش مییابد. هدایت فرزندان در مسیر شناخت مسائل، مشکلات، کمبودها و محدودیتهای اقتصادی خانوادهها میتواند در اصلاح رفتار مالی و همچنین واقعیتنگری آنان نقش مهمی ایفا کند.
زنان و مدیریت اقتصاد خانواده
زنان در مدیریت و برنامهریزی الگوهای مصرفی در خانواده نقش اصلی را دارند و در جوامع سنتی این نقش در مسیر قناعت در خانواده پر رنگتر بود.
برخی از کارشناسان مصرف را کلید فهم تحولات اجتماعی بیان میکنند چرا که بر این اساس واقعیت خانواده را بهتر میتوان شناخت. با توجه به اینکه سطح زندگی افراد در جامعه دچار تغییرات اساسی است نگاه امروز به اقتصاد در جامعه نگاهی وسیع و گسترده است.
در قدیم مصرف صرفاً یک رفتار اقتصادی بیان میشد بهطوری که افراد غنی به لحاظ درآمد بالا، از کالاهای بیشتری هم مصرف میکردند، حال آنکه امروزه مصرف وسیلهای شده که افراد شخصیت خود را با آن به دیگران نشان میدهند؛ در واقع مصرف به یک رفتار اجتماعی تبدیل شده است.
با توجه به جایگاهی که زن در خانواده بهعنوان مادر و فردی که در انتقال ارزشهای اخلاقی به نسل بعد مؤثر است، میتواند در اصلاح الگوی مصرف نقشی بسیار مهم داشته باشد.
اگر در خانوادهای مصرف و استفاده از کالاهای مصرفی توسط مادر خانواده مدیریت نشود اقتصاد خانواده دچار مشکل میشود. همان طور که نقش زن در جامعه سنتی در قناعت، بسیار چشمگیر بوده است، در جوامع مدرن هم در گرایش یا عدمگرایش افراد خانواده به مصرف گرایی بسیار مؤثر است.
زن با استفاده از جایگاه ویژهای که از لحاظ احساسات و عواطف در خانواده دارد نیز میتواند روی الگوی مصرف و نظام اقتصادی خانواده تأثیر مستقیم داشته باشد.
افزایش بهرهوری در خانواده
برای کاهش هزینه خانواده، قبل از استفاده از هر روشی، قیمت روشهای مختلف را با هم مقایسه کنید. آنگاه از روشی استفاده کنید که ضمن تحقق خواسته نهایی و ایجاد مطلوبیت در خانواده، پایینترین هزینه را داشته باشد. مثلا در انتخاب وسایل زندگی با توجه به قیمت انواع کالا و در نظر گرفتن کیفیت هر کدام، موردی را انتخاب کنید که در عین ارزانتر بودن، هدف شما از بهکارگیری آن وسیله را هم به نحو مطلوبی محقق میسازد.
در زندگی خانوادگی باید تصمیمات مختلفی اتخاذ شود. میتوان بودجه خانواده را به کالای مصرفی بادوام مثل یخچال، تلویزیون، اتومبیل، مسکن یا… اختصاص داد یا آن را برای کالای مصرفی بیدوام مثل رستوران رفتن، صرف کرد. این موضوع در مورد تعداد فرزندان، بین کیفیت آموزش، بهداشت یا کمیت (تعداد) نیز صادق است؛ یعنی ما همواره باید حواس خود را جمع کنیم تا انتخابی را انجام دهیم که اولاً بین در آمد و هزینهها تعادل برقرار باشد؛ یعنی امکانپذیر باشد ثانیا با توجه به تفاوت در ترجیحات، سلیقه، فرهنگ حاکم در جامعه و خانواده انتخابی را داشته باشیم که وقتی به آن انتخاب دست یافتیم، بهمنظور تغییر آن، تلاش دوبارهای انجام نشود.
اهمیت زمان و برنامهریزی در اقتصاد خانواده
زمان، منبعی در اختیار همه افراد است. این منبع مهم دارای ویژگیهای خاص خود است که از سایر منابع که نزد فرد و خانواده قرار دارد، متمایز است. زمان منبعی محدود است که نه قابل ذخیره کردن است و نه برگشتپذیر. آهنگ آن را نمیتوان تندتر یا کندتر کرد. لذا منبعی است که باید در قبال آنچه به دست میآید، صرف شود. از آنجا که انسان در قبال هرچه که در اختیار دارد، مسئول است، در مقابل زمان نیز مسئول است. با این نگرش نسبت به زمان، برنامهریزی زمان برای خود و خانواده از اهمیت ویژهای برخوردار است. در واقع برنامهریزی خانواده بهمنظور استفاده بهینه از زمان، نخستین قدم در راه برنامهریزی اقتصادی خانواده است.
خانواده بدون برنامه مثل سازمانی است که به حال خود رها شده است. اهداف تشکیلدهندگان خانواده محقق نمیشود مگر آنکه رئیس و مدیر خانه برای رسیدن به اهداف مورد نظرشان با شناخت کافی از امکانات و منابع در اختیار، برنامهریزی داشته باشند. نخست باید چارچوب اهداف کلی خانواده تعیین شود، آنگاه کل برنامه به برنامهها و هدفهای کوچکتر برای رسیدن به هدف اصلی تقسیم شود. از اینرو برنامهریزی در ۳ افق زمانی بلندمدت، میان مدت و کوتاه مدت ضرورت دارد. در برنامهریزی بلندمدت خانواده، با توجه به منابعی نظیر ثروت و درآمد و زمان که در اختیار دارد، اهداف بلندمدت خود را تعیین میکند.
طبیعی است اهدافی مثل به دانشگاه فرستادن بچهها نمیتواند یکشبه تحقق پیدا کند بلکه احتیاج به پیش زمینههایی دارد. از اینرو به همراه برنامههای بلندمدت، خانواده باید برنامههای کوتاه مدت و میان مدت هم تهیه کند. در برنامه میان مدت که در راستای برنامه بلندمدت تنظیم میشود خانواده باید نیازها و امکانات خود را شناسایی کرده تا بهترین شیوه را اتخاذ کند. مثلا در مثال دانشگاه رفتن بچهها، خانواده باید زمینه تحصیل در محیطهایی مناسب پیش از دانشگاه، در دوره ابتدایی و دبیرستان را برای فرزندان در برنامه میان مدت فراهم کند. به همین ترتیب لازم است که برای دستیابی به اهداف برنامه میان مدت، چند برنامه کوتاه مدت نیز پیش روی خانواده قرار بگیرد.
کارشناسان اقتصادی معتقدند پس از این مرحله، یعنی برنامهریزی و انتخاب خطمشی برای تحقق اهداف این برنامهها، موفقیت به روی خانوادهها لبخند میزند و فقط کافی است زنگار خودخواهی، خودرایی و منیت را از دلهای اعضا بشوییم و چشممان به جمال فداکار، با صداقت، همراه و همدل و جمعگرای اعضای خانوادهها روشن شود.
منبع : همشهری